کنجکاوي!

ساخت وبلاگ
بازگشت شازده کوجولو ، نوشته اله خاندرو گيرمو روئمز، داستان متوسطي ست يا حداقل ترجمه دلچسبي ندارد، بخصوص کتابي که سعي کرده قسمت دوم کتاب شازده کوچولو باشد. اين کتاب با نوشته آنتوان دو سنت اگزوپري قابل مقايسه نيست. ضرورتي هم نبود که يک شخصيت عاريه گرفته و کليشه شود و رازها و نيازهاي نويسنده در قالب گفتگويي طولاني بيان شود. شايد خواندن اين کتاب بعد از انسان خردمند، مناسب نبود کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

رماني کلاسيک با آغازي  اهسته توام با جزئيات فراوان وليکن بسرعت شتاب مي‌گيرد و خواننده غرق دنياي قهرمان داستان مي‌شود. رومن گاري به خوبي آنارشيستها را تعريف و حتي بخشي از رفتارهاي اواخر قرن نوزده و ابت کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

اگر خوشبختي را با احساسات خوشايند زودگذر يکي بدانيم و مشتاق تجربه کردن هرچه بيشترشان باشيم، هيچ راه ديگري نداريم جز پيگري مداوم آنها. وقتي نهايتاً به آنها دست مي‌يابيم به سرعت ناپديد مي‌شوند، و چون صر کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

مرگ قسطي تقريبا در همان راستاي ناطور دشت، جنگل واژگون و شايد حتي داراي شباهتهايي با ابلموف هم دارد. قصه تلخي ست که به تلخي هرچه تمام تر روايت مي‌شود. مانده‌ام چه اصراري دارم که اين کتاب را تمام کنم؟ اون هم بيش از 700 صفحه؟ کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 126 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

تو زندگي همين که وضعمان يک خورده بهتر مي‌شود همه فکرمان مي‌رود دنبال کثافت کاري کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 129 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

چند شب کابوس ديدم، کابوسهايي که وجه مشترکشان مرگ بود. بالاخره صبح پنج‌شنبه تو پارک باغچه‌بان آخرين قسط مرگ قسطي رو به پايان رسوندم. اعتراف ميکنم سعي مي کردم هرچه زودتر تمومش کنم. کامم همچنان تلخ و شايد يک پوچي نصيبم شد. شروع کردم به خوندم «مردي به نام اُوه» کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

چند صفحه اول مي خندم، نميتونم نخندم،‌ بعدش هم احساس غم ميکنم، احساس غربت، نويسنده عواطف رو مثل يک نوازنده ماهر کوک مي‌کند کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 132 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

نويسنده با چيره‌دستي کنش و واکنش ها را مثل پازل چنان چيده که نميشود انتظاري جز اين داشت، اطلاعات را بخوبي و به اهستگي به خواننده منتقل مي‌کند. وجود يک شخصيت مثبت ايراني در اين رمان براي من ايراني جذابترش کرد، جالبه فک ميکردم غربي ها فک ميکنن ما ايراني ها همه مون تروريستيم! رماني با جلوه‌هاي طنز و شاد همراه با غمي عميق در برخي مقاطع، پايانش هم محشر بود. پ ن: خودم رو در اوه ديدم، البته معايبش رو دارم بدون محاسنش کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 121 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

فيلم از نظر بصري قوي تر و تاثيرگذار ترست بشرطي که قبلش کتاب رو نخونده باشي، فيلم مردي به نام اوه قشنگ بود، اما در مقايسه با کتاب بخصوص وقتي کتاب رو خونده باشي خيلي کاستي داره. از ماجراي مواجهه با تام (سرکارگر)، شيوه آشنا شدن با سونيا، تعداد دفعات رفتن به بيمارستان، چانه زدن سر خريد گل در ابتداي قصه،‌ اينکه چرا بجاي يک دسته گل نهايتا دو دسته گل مي خره؟! البته نقاط قوتي هم داشت، منجمله پايان بندي زيبا، و رقابت مردها در به رخ کشيدن ماشين‌هايشان کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 122 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11

رماني تلخ در بيان تعارضهاي قهرمان قصه است. قهرمان قصه که شورشگرانه از خانواده ثروتمند خود مي‌گسلد و با هجو جامعه، باورهاي متداول و رايج آن را همچون رياکاري به سخره مي‌گيرد. چون به اين هنر متعهد است و کنجکاوي!...
ما را در سایت کنجکاوي! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : konjkavia بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 30 مهر 1398 ساعت: 3:11